اگر بیهده زیباست شب
برای چه زیباست شب
برای که زیباست؟
شب و رود بی انحنای ستارگان
که سرد می گذرد
و سوگواران دراز گیسو
بر دو جانب رود
یاد آور کلام خاطره را
با قصیده نفسگیر غوکان
تعزیتی می کنند
به هنگامی که هر سپیده
به صدای هماواز دوازده گلوله
سوراخ می شود
اگر که بیهده زیباست شب برای که زیباست شب
برای که زیباست
...............
......
دیدی غزلی سرود؟
عاشق شده بود.
انگار خودش نبود
عاشق شده بود.
افتاد.شکست . زیر باران پوسید
آدم که نکشته بود .
عاشق شده بود
برای عشق تمنا کن ولی خار نشو. برای عشق قبول کن ولی غرورتت را از دست نده . برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو. برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه. برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن . برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر . برای عشق وصال کن ولی فرار نکن . برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن . برای عشق بمیر همین عشق پیشکش تو.............
.........
در شبان غم تنهایی خویش
عابد چشم سخنگوی توام
من در این تاریکی
من در این تیره شب جانفرسا
زائر ظلمت گیسوی توام.
گیسوان تو پریشانتر از اندیشه من
گیسوان تو شب بی پایان
جنگل عطرآلود
من هنوز از اثر عطر نفس های تو سرشار سرور ،
گیسوان تو در اندیشه من
گرم رقصی موزون .
کاشکی پنجه من
در شب گیسوی پرپیچ تو راهی می جست.
چشم من ، چشمه زاینده اشک ،
گونه ام بستر رود .
کاشکی همچو حبابی بر آب ،
در نگاه تو رها می شدم از بود و نبود .
طلــب عــشــق |
یــــــادمــــــان باشد از امروزخــــــطایی نکنــــــیم گــــــر که درخویــــــش شــــــکستیم صــــــدایی نکنیــــــم پــــــر پروانــــــه شکســــــتن هنــــــر انســــــان نیــــــست گــــــر شکستـیــــــم زغفــــــلت مــــــــــــن و مــــــایی نکنیــــــم یــــــادمــــــان باشــــــد اگــــــر شــــــا خــــــه گلــــــی را چیــــــدیم وقت پــــــرپــــــر شدنش ســــــازو نوایــــــی نکنیــــــم یــــــادمــــــان باشد اگــــــر خــــــاطــــــرمــــــان تنهــــــا مــــــانـــــد |
طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم....